کتاب واتسون ها به بیرمنگام می روند – 1963 همان طور که از نامش پیدا است، درباره خانواده واتسون ها است. آنها خانواده ای صمیمی هستند که پسر شیطونی دارند. قرار است چیزهای مهمی را به او یاد بدهند. این پسر به حرف والدین و معلم هایش گوش نمی کند، تنها از مادربزرگ سخت گیرش حرف شنوی دارد. آنها به محل زندگی مادربزرگ در بیرمنگام می روند تا برای مدتی او را دست مادربزرگش بسپارند. ولی در مسیر اتفاق هایی برای آنها می افتد که همه چیز را تغییر می دهد… در صورتی که کنجکاو شده اید از این ماجراها سر در بیاورید، این کتاب انتشارات پرتقال را بخوانید.
مشخصات ظاهری کتاب واتسون ها به بیرمنگام می روند – 1963
نگارنده: کریستوفر پل کرتیس
مترجم: زانیار ابراهیمی
تعداد صفحه ها: 204
گروه سنی: بالای 16 سال
ناشر: انتشارات پرتقال
درباره کتاب واتسون ها به بیرمنگام می روند – 1963 اثر کریستوفر پل کرتیس
کتاب واتسون ها به بیرمنگام می روند – 1963 بیشتر درباره تعالی و رشد و پیشرفت در کودکان و نوجوانان است. با خواندن این کتاب، نوجوانان در پس قصه ها و ماجراجویی های داستان با شخصیت های نوجوانش همراه می شوند و در جریان روابط آنها با خانواده شان قرار می گیرند. آنها متوجه نقش مهم خانواده در سرنوشت خود خواهند شد. نوجوان قهرمان این داستان حرف پدر و مادرش را گوش نمی دهد و به همین دلیل والدینش مجبور می شوند که از مادربزرگش کمک بگیرند. ماجراهایی که در راه رفتن به خانه مادربزرگ اتفاق می افتد، روند داستان را تغییر می دهد.
در سال 1996، این کتاب نامزد دریافت مدال نیوبری و جایزه کتاب کودک جین آدامز شده است. در سال 1997 نیز نامزد جایزه کتاب کودکان درودی کانفیلد فیشر شده است.
کریستوفر پل کرتیس، نویسنده این کتاب، در ده مه سال 1953 در امریکا به دنیا آمده است. از یکی از کتاب های او فیلمی تلویزیونی اقتباس شده که در سال 2013 از یکی از شبکه های پر طرفدار پخش شده است.
زانیار ابراهیمی از مترجمان پر کاری است که در 1367 در سنندج متولد شده است. او هم برای کودکان و نوجوانان و هم بزرگسالان کتاب های بسیاری را ترجمه کرده است. وی مدرک دکتری خود در رشته علوم سیاسی را از دانشگاه تهران گرفته است.
بخشی از کتاب واتسون ها به بیرمنگام می روند – 1963 نشر پرتقال
می توانید قسمت هایی از کتاب واتسون ها به بیرمنگام می روند – 1963 را در اینجا بخوانید:
یکی از آن شنبه های سرد استخوان سوز بود. یکی از آن روزهایی که وقتی نفست را بیرون می دادی، یخ می بست و مثل یک قلنبه دود توی هوا آویزان می ماند. همین طور که راه می رفتی عین قطاری بودی که دودهای سفید تپل مپل و پف پفی بیرون می داد. آن قدر سرد بود که اگر عقلت را از دست می دادی و از خانه بیرون می رفتی، بی اختیار هزار دفعه پلک می زدی، شاید به این خاطر که آب چشم هایت یخ نبندد. آن قدر سرد بود که اگر تف می کردی، آب دهانت کش می آمد و قبل از این که برسد زمین، یخ می زد. هوای بیرون، بی نهایت درجه زیر صفر بود.
حتی داخل خانه مان هم سرد بود. پلیور و کلاه و شال و سه جفت جوراب پوشیده بودیم و باز سردمان بود. پیچ بخاری را تا ته چرخانده بودیم و با آن ترق تروقی که شعله ها راه انداخته بودند فکر می کردیم الان است بخاری منفجر شود، ولی باز هم انگار ننه سرما آمده بود و توی خانه ما بست نشسته بود.
همه اهالی خانه، تنگ هم، زیر پتو، روی کاناپه نشسته بودیم. بابا می گفت این طور یک کم گرما تولید می شود، اما نیازی به گفتن نبود، چون سرما کاری کرده بود که از خدایمان باشد پیش هم بنشینیم و خودمان را مچاله کنیم.
چرا توصیه می شود کتاب واتسون ها به بیرمنگام می روند – 1963 را برای فرزندان خود تهیه کنید؟
مطالعه کتاب واتسون ها به بیرمنگام می روند – 1963 دستاورد ارزشمند همبستگی و اتحاد را برای نوجوانان به ارمغان می آورد. خواندن این رمان به تمام نوجوانان بالای 16 سال پیشنهاد می شود. برای تهیه آن می توانید از بانک کتاب مارکا اقدام کنید.
راهنمای خرید 
قوانین و مقررات 
پشتیبانی واتساپ 
ارسال رایگان کتاب 
دیدگاهتان را بنویسید