دختر آفریقا نشر پرتقال

معرفی کتاب دختر آفریقا

کتاب دختر آفریقا درباره ریچل شریدان است. دختری که پدر و مادر خود را از دست داده و تنها شده است. آفریقا تنها جایی است که او می شناسد و آن را خانه خود می داند. از زمانی که پدر و مادرش را از دست داده است، در برابر دیگران به شدت آسیب پذیر شده است. او منتظر فرصت است که بتواند به خانه اش برگردد و زندگی را که دوست دارد از سر بگیرد. باید قوی و صبور باشد، در غیر این صورت هیچ کاری از پیش نخواهد رفت. این کتاب انتشارات پرتقال را خریداری کنید و با قهرمان داستان همراه شوید.

مشخصات ظاهری کتاب دختر آفریقا

نگارنده: گلوریا ولان

مترجم: سیده فاطمه وزیری فرد

تعداد صفحه ها: 174

گروه سنی: بالای 12 سال

ناشر: انتشارات پرتقال

درباره کتاب دختر آفریقا

کتاب دختر آفریقا برشی ده ساله از زندگی دختری است که در آفریقا زندگی می کند. در آن دوران آنفلوآنزا در آفریقا شیوع پیدا کرده و جان افراد زیادی را گرفته بود. او در گذر از نوجوانی به بزرگسالی است و در این مسیر باید یاد بگیرد کنترل زندگی خود را در دست بگیرد. وقتی پدر و مادرش را در اثر بیماری از دست می دهد، بین دو راهی دروغ و راستی قرار می گیرد. او دختر مهربانی است و عاشق زادگاهش است و با این که به انگلستان مهاجرت کرده، همچنان رؤیای آفریقا و زیبایی های آن را در سر می پروراند.

کتاب دختر آفریقا نامزد دریافت چند جایزه کتاب های کودک و نوجوان شده است که از آن جمله می توان جایزه رود آیلند و دوروتی کانفیلد فیشر در سال 2007 و جایزه کتاب خوانندگان جوان ربکا کادیل در سال 2008 را نام برد.

گلوریا ولان نویسنده کتاب دختر آفریقا

نویسنده این کتاب گلوریا ولان است؛ رمان نویس و داستان نویس امریکایی که در بیست و سوم نوامبر سال 1923 به دنیا آمده است. او شهرتش را مدیون داستان هایی است که برای کودکان و نوجوانان به رشته تحریر در آورده است. او توانست جایزه ملی کتاب ادبیات جوانان را در سال 2007 برای کتاب پرنده بی خانمان از آن خود کند و همچنین، در سال 2013 نیز جایزه توسکانی را برای یکی از داستان های کوتاهش برنده شده است. مترجم این کتاب سیده فاطمه وزیری فرد است.

برای خرید کتاب کودک و نوجوان می توانید به نام نویسنده هایی که کتاب هایشان برنده جایزه شده است، توجه کنید.

بخشی از کتاب دختر آفریقا اثر گلوریا ولان

قسمت هایی از کتاب دختر آفریقا را اینجا بخوانید:

داخل کلیسا از شدت گرما لباسم به پشتم چسبیده بود، ولی یک دفعه یخ کردم. «مادرم چطور شده بود؟» او فقط سرش را تکان داد و راهش را از من جدا کرد و به طرف بیمارستان راهی شد. من هم به دنبالش دویدم و بازویش را گرفتم: «مادر آنفلوآنزا گرفته؟»

«بهتر با پدرت حرف بزنی.» و دیگر هیچ چیز نگفت. تنها دستش را روی صورت خود می کوبید تا مثلاً پشه ای را که رویش نشسته بود از خودش دور کند، ولی در واقع داشت اشک هایش را از روی صورتش پاک می کرد.

کمی آن طرف تر یک خانواده داشتند یک برانکارد را ار بیمارستان بیرون می بردند و مانند کبوترهای جنگلی فریاد می زدند. من اجازه نداشتم وارد شوم، اما از میان جمعیت راهم را باز کردم و خودم را به بیمارستان رساندم. دوبرابر معمول تخت توی بیمارستان بود و تا پایم را گذاشتم توی بیمارستان پدرم را دیدم. چشم هایش قرمز بودند و به دلیل چند روزی که اصلاح نکرده بود، موهای سر و صورتش حسابی بلند شده بودند. زل زد به من. در چشم هایش اثری از خوشامدگویی وجود نداشت. با صدایی خشن گفت: «تو اینجا چه کار می کنی؟»

توقع داشتم برای این که به حرفش گوش نکرده بودم، دعوایم کند. ولی در صدایش ناامیدی از رسیدن به جواب موج می زد. انگار می خواست یک عالمه سؤال بپرسد، اما خسته تر از آن بود که بتواند.

چرا توصیه می شود نوجوانان کتاب دختر آفریقا را بخوانند؟

مطالعه کتاب دختر آفریقا به تمام نوجوانان دختر و پسر که دوست دارند قوی باشند توصیه می شود. دختر قهرمان این داستان همیشه با خودش می گوید که باید منتظر فرصت ها بماند. او سعی می کند مثل شیر قوی باشد. او دلش می خواهد آنقدر قوی بشود که خودش سرنوشتش را در دست بگیرد و همه چیز را عوض کند. برای تهیه این کتاب و لذت بردن از آن می توانید از بانک کتاب مارکا اقدام کنید.