در حال بررسی اطلاعات
قیمت اصلی 340,000 تومان بود.289,000 تومانقیمت فعلی 289,000 تومان است.
بررسیها نشان داده است که برخی از کودکان و دانشآموزان، علیرغم برخورداری از هوش طبیعی، در انجام تکالیف تحصیلی، فعالیتهای حرکتی، پیگیری دستورالعملهای دیداری و شنیداری نیازمند صرف زمان بیش از حدمعمول همسالان خود میباشند. از آنجایی که انجام برخی فعالیتها میبایست در فرصت تعیین شده و با لحاظ تایم مشخص صورت پذیرد، تأخیر در این مهارت سبب مشکلات متعددی خواهد شد.
گاهی اوقات تأخیرهای ایجاد شده ناشی از عدم رشد کافی مهارتهای حرکتی ظریف و درشت، ضعف در هماهنگی حرکتی، و عدم توجه به اهمیت زمان میباشد. با بررسیهای دقیقتر، به راحتی میتوان این موارد را تشخیص داده و جهت مرتفع نمودن آن اقدام نمود.
نگرانیها و پیگیری خانوادهها و معلمین برای شناسایی مشکلات فرزندان و دانشآموزانشان، یافتن راهحلهای احتمالی و راهبردهای مؤثر جهت مرتفع نمودن مشکل از سوی آنان که اغلب بینتیجه بوده است، یکی از دلایل و انگیزه قوی جهت تألیف این مجموعه بوده است. اعتقاد دارم اگر بستر مناسبی جهت افزایش آگاهی، کسب تجارب مفید و بهکارگیری دانش و مهارت فنی ایجاد گردد، گامی بلند و اساسی در زمینهی ارتقای سطح تحصیل و مهارتی فرزندان این مرز و بوم فراهم خواهد گشت. در این مجموعه سعی شده است تا به مطالبی در حوزهی هوش، یادگیری، سرعت مغز، سرعت عمل و راهبردهای پیشنهادی و فعالیتهای کاربردی در این حیطه پرداخته شود.
هوش
هوش یکی از جذابترین و جالبترین فرآیند روانی است که جلوههای آن در موجودات مختلف به میزان متفاوت مشاهده میشود. واژه هوش دارای حالت انتزاعی بوده و قابل رویت نیست و بدین جهت تعریف آن نیز مشکل است. هنگامی که از افراد سوال میشود که هوش چیست؟ بیشتر از هوش به عنوان عقل انسان، هوش هیجانی یا IQ سخن میگویند. به راستی هوش چیست؟
تعریف هوش
هوش مجموعهای از استعدادهاست که حافظه، دقت، تمرکز، یادگیری، درک، سرعت عمل یا سرعت پردازش، استدلال و تفکر را در برمیگیرد. در واقع هوش فرآیندی ذهنی و در برگیرندهی ظرفیت منطقی، خودآگاهی، مهارت حل مسئله، برنامهریزی، خلاقیت، یادگیری و… است. هوش توانایی یادگیری از تجربهها، تفکر انتزاعی و برخورد کارآمد با محیط و افراد پیرامون است. هوش در همه افراد یکسان و به یک اندازه نیست و تفاوتهای فردی در این زمینه نقش بسزایی دارد. عوامل گوناگونی از جمله عوامل فیزیولوژیکی، وراثت، شرایط محیطی، اقتصادی، فرهنگی، و اجتماعی در میزان آن نقش مؤثری دارند.
برخی از روانشناسان بر این باور هستند که هوش یک توانایی عمومی برای درک و استدلال است که به صورتهای گوناگون بروز میکند. ما با بهرهگیری از هوش میتوانیم در برابر دیگران و محیطی که در آن قرار داریم، رفتاری مناسب از خود نشان دهیم و کنش و تعامل سازندهای با دیگران داشته باشیم و به حل مسئله در زندگی بپردازیم.
تعریف هوش از دیدگاه روانشناسان
در علم روانشناسی تعاریف متعددی از هوش به عمل آمده است. گالتون که زیستشناسی در قرن نوزدهم بوده، اولین دانشمندی است که تعریفی از هوش ارائه کرده که قابل اندازهگیری بود. گالتون توانایی تمیز دو محرک حسی از یکدیگر را هوش نامید و بنابراین تعریف گفت: هر کسی بتواند بهتر تفاوت دو محرک حسی را تشخیص دهد باهوشتر است. هوش انواع گوناگون دارد که در کنار یکدیگر به صورت ترکیبی عمل میکنند. درست است که ماهیت هوش کمی پیچیده است و هنوز کاملاً شناخته شده نیست، اما هر فردی در ذهن خود تصور و تعریفی از هوش دارد. بسیاری از افراد هوش را توانایی و استعداد یادگیری میدانند، عدهای آن را توانایی سازگاری افراد با محیط و موقعیتها میپندارند. بعضی آن را علت پیشرفت و موفقیت میدانند و عدهای توانایی فهم و درک امور را به هوش نسبت میدهند. هوش از نظر فیزیولوژیکی پدیدهای است که در اثر فعالیت سلولهای مغز ایجاد میشود. زیستشناسان هوش را به عنوان عاملی برای بقا و سازگاری موجود زنده با محیط اطرافش در نظر گرفتهاند. فلاسفه اندیشههای مجرد و تفکرات انتزاعی را هوش مینامند و متخصصان علوم تربیتی معتقدند به توانایی یادگیری افراد هوش گفته میشود.
به طور کلی، تعاریف متعدد هوش را به سه گروه میتوان تقسیم کرد:
مغز بشر یک ساختار شگفتانگیز دارد و در هنگام تولد مجهز به بیش از یک صد بیلیون سلول عصبی است که به منظور جمعآوری اطلاعات و یادگیری مهارتهای ضروری طراحی شده است. اگرچه مغز کودک انسان در مقایسه با دیگر جانداران به کندی رشد و تحول مییابد، لیکن میتواند مهارتهای پیچیدهای یاد بگیرد، بر زبانهای مختلف تسلط یابد، خاطرات زیادی را در تمام عمر در ذهن نگه دارد و مطالب مبهمی را به طور شگفتانگیزی روشن نماید. در ابتدای زندگی، سلولهای مغز رشد میکنند و با یکدیگر مرتبط میشوند تا مهارتها و اطلاعات را ذخیره کنند. بیشتر این ارتباطات منجر به رشد شبکههای عصبی میشود که به فرد کمک خواهد کرد تا به طور موفقیتآمیزی با چالشهای زندگی روبرو شود. اما گاهی اوقات بعضی از این ارتباطات به خطا میرود و زمینهساز مشکلات متعددی میگردد.
فضای مغز به سختی برای نگهداری یادگیریهای هر فرد در طول زندگی تمام خواهد شد. یادگیری فرآیندی است که به وسیله آن دانش و مهارتها برای آیندهها را نگهداری میکند. اگرچه یادگیری تعداد سلولهای مغز را افزایش نمیدهد، اما اندازه شاخهها و توانمندی سلولها را برای شکل دادن شبکههای پیچیدهتر افزایش میدهد. زمانی که مغز در حال ذخیره اطلاعات جدید به عنوان نتیجه یادگیری است، تغییرات فیزیکی و شیمیایی را نشان میدهد. ذخیره کردن اطلاعات در مغز، دادههای عصبی جدید پدید میآورد و مسیرهای موجود را تقویت میکند. بنابراین، هر بار که چیزی یاد میگیریم، نواحی حافظه درازمدت تحت تأثیر تغییرات آناتومیکی قرار میگیرد که در تعامل با ساخت ژنتیکی منحصر به فرد، فردیت را شکل میدهد
اغلب معلمین اظهار میکنند که امروزه دانشآموزان در شیوههایی که آنها یاد میگیرند متفاوت هستند. به نظر میرسد که آنها دقت کمتری دارند و زودتر خسته میشوند. چرا این طور است؟ آیا چیزی در محیط یادگیری اتفاق میافتد که روش یادگیری آنها را تغییر میدهد؟
امروزه دانشآموزان متفاوت هستند و بنابراین مغز آنها نیز متفاوت است. آنها در محیطی متفاوت از والدین خود رشد یافتهاند. در ابتدای تولد، مغز در حال جمعآوری اطلاعات و یادگیری از محیط است. محیط خانوادگی کودک در چند دههی گذشته معمولاً ساکت بوده است. والدین و کودکان بیشتر با هم صحبت میکردند و کتاب میخواندند. گاهگاهی برنامه رادیو یک رویداد هیجانانگیز به شمار میرفت. برای این کودکان، مدرسه یک مکان جالب بود زیرا در آنجا تلویزیون، فیلمها، گردش علمی و سخنرانان مدعو وجود داشت. تجربههایی را کسب میکردند که در سایر محیطها به دست نمیآوردند و مدرسه یک اثر مهمی در زندگی کودک داشت و منبع اولیهای از اطلاعات جدید بود.
امروزه کودکان بسیار سریع با تغییرات عاطفی و حسی در محیط خود عادت پیدا میکنند و با درگیر کردن خود در فعالیتهای مختلف در مدت کوتاهی در خانه یا محیطهای دیگر واکنش نشان میدهند. مغزهای دانشآموزان امروزی بیشتر از هر زمان به منحصر به فرد بودن و متفاوت بودن تمایل دارند.
در حقیقت، مدارس و شیوههای تدریس در آن با جریان تغییرات انسانی و رشد مغزی دانشآموزان تغییر چندانی نکرده است. استفاده از تکنولوژی آموزشی و فناوریهای نوین در مدارس کمتر به چشم میخورد و بیشتر به شیوه سنتی انجام میپذیرد. بسیاری از دانشآموزان اظهار میدارند که مدرسه جذابیت لازم را ندارد. دانشآموزان در دورههای طولانی مشکل تمرکز دارند و به آسانی دچار حواسپرتی میشوند، در حالی که هیچ تدابیری توسط اولیای مدرسه در این زمینه صورت نمیگیرد. سوال همیشگی این دانشآموزان این است که چرا ما به دانش این مطالب درسی نیاز داریم؟ برخی معلمان ممکن است عدم علاقه به مدرسه را به عنوان نشانهای از بیعلاقگی دانشآموزان تفسیر نمایند، در حالی که معلمان دیگر این سوالات را به عنوان یک علامت از ناتوانی در یادگیری تلقی نمایند. در هر دو مورد آنها، احتمالاً دانشآموزان را به مشاور و تشخیص مشکلشان ارجاع میدهند. در نتیجه ممکن است که بیشتر کودکان به ارزیابی آموزشی تخصصی ارجاع داده شوند، نه به دلیل آنکه واقعاً مشکلات یادگیری دارند، بلکه به دلیل آنکه محیط غیرقابل انعطاف یک مدرسه با مغزهای تغییر یافته آنها سازگار نشده است. در این شرایط بهتر است مدارس را با انطباقسازی این تغییرات سازگار کنیم. همانطور که باید اطلاعات علمی بیشتری درباره شناخت مغز و چگونگی یادگیری به دست آوریم، باید فکر کنیم که در مدارس و کلاسهای درس چه کارهایی انجام میشود و بهتر است چه تغییراتی اتفاق بیفتد. ممکن است بیشتر کودکان بخواهند به جای آنکه برچسب زده شوند، در جریان عادی آموزش باقی بمانند. البته گاهی مشاهده میشود که برخی دانشآموزان مشکلات یادگیری بیشتری دارند و نیاز به دریافت خدمات تخصصی دارند.
یادگیری یک جریان فعال اکتساب و ذخیرهسازی دانش است، به طوری که در موقعیتهای آینده میتواند کاربرد داشته باشد. توانایی بازخوانی و بهکارگیری یادگیری جدید، متضمن یک تعامل پیچیده بین یادگیرنده و مواد یادگرفته شده است. احتمالاً یادگیری زمانی اتفاق میافتد که یک دانشآموز فرصتهایی برای تمرین با اطلاعات جدید دارد و بازخوردی از معلم دریافت میکند و دانش و مهارت خود را در موقعیتهای آشنا و ناآشنا با کمترین کمک از دیگران به کار میبرد. دانشآموزان برای هر یادگیری جدید، زمینهی متنوعی از ایدهها، نظرات، نگرشها، انگیزش، مهارت و دانش قبلی خود را عرضه مینمایند. آنها همچنین راهبردها و تکنیکهایی را که یاد گرفتهاند ارائه میدهند تا آموختههای خود را مؤثرتر شکل دهند. همهی این جنبهها مستقیماً کمک میکند تا دانشآموزان در یادگیری توانمند شوند و آنچه را که یاد گرفتهاند، به خاطر آورده و به کار ببرند. معلمان میتوانند با مجهز کردن دانشآموزان به یک مجموعه راهبردها و ابزارهای یادگیری، یک دوره یادگیری موفقیتآمیز را تسهیل نمایند. این میتواند شامل روشهایی باشد که دانشآموز به یادگیری خود و مواد آموزشی جدید نظم بخشد. تکنیکها میتواند شامل بهرهبرداری از مهارتهای خواندن، نوشتن، مطالعه، ریاضی، یادگیری مواد درسی و گامهای منظمی که در موقع کار به وسیله یک تکلیف یادگیری طی میشود، یا بازتابی که از یادگیریهای خود به دست آورده است، باشد.
راهبردهای یادگیری، مراحل یا دستورالعملهای سازمانیافتهی مؤثر و کارآمدی هستند که در موقع یادگیری به خاطر آورده شده و به آن عمل میگردد. این ابزارها و تکنیکها کمک میکند تا مهارتها یا مواد جدید را به منظور هماهنگی اطلاعات جدید با آنچه که قبلاً شناخته شده است، به همان صورتی که حس شده، درک کرده یا ذخیره گردد، و آنها را بعدا به خاطر آورد. زمانی که برای یادگیری اطلاعات جدید یا عمل کردن یا یک تکلیف تلاش میشود، راهبردها شامل دو جنبهی رفتاری و شناختی خواهند بود. راهبردها میتوانند ساده یا پیچیده باشند:
راهبردهای یادگیری ساده
راهبردهای یادگیری ساده مجموعهای از فعالیتهای شناختی هستند که معمولاً با چالش کمتر تکالیف یادگیری روبرو میشوند و کمک میکند تا اطلاعات مورد پردازش قرار گیرد. برخی از راهبردهای یادگیری ساده عبارتند از:
این راهبردها به هنگام یادگیری یا اجرای تکالیف بسیار مهم هستند.
راهبردهای یادگیری پیچیده
راهبردهای یادگیری پیچیده مجموعهای از فعالیتهای فراشناختی هستند که کمک میکنند تا تکالیف پیچیدهتری را که شامل مراحل چندگانه تفکر عالی است، نظیر: تجزیه و تحلیل یا پاسخ به سؤالات با مضمون «اگر چنین است؟» انجام پذیرد. برخی از راهبردهای یادگیری پیچیده عبارتند از:
این راهبردها به دانشآموزان کمک میکند تا از یادگیری به عنوان یک فرآیند و عوامل تسهیلکنندهی این فرآیند آگاه شوند و استفاده از این راهبردها نشان میدهد که یک یادگیرنده دربارهی آنچه در فرآیند یادگیری رخ میدهد آگاه است و در مورد آن فکر میکند.
سرعت عمل یا سرعت ادراکی به مدت زمانی اطلاق میشود که جهت پاسخ دادن به یک محرک لازم است. دانشآموزانی که از سرعت پایینی برخوردارند ممکن است برای پاسخ دادن سریع به محرکات شنوایی و بینایی مشکل داشته باشند. به عنوان نمونه، بعضی از دانشآموزان به مدت زمان زیادی برای نگاه کردن به لغات چاپی، اعداد، اشکال، تصاویر و گفتن نام آنچه دیدهاند نیاز دارند. دانشآموزان دیگری ممکن است زمان بیشتری برای پاسخ دادن به یک جمله، دستورالعمل یا فرمان نیاز داشته باشند. دانشآموزانی که از سرعت عمل پایینی برخوردارند به زمان بیشتری جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات دیداری و شنیداری نیاز داشته و در تدوین و بیان یک پاسخ مناسب نیازمند صرف زمان بیشتری نسبت به همسالان خود میباشند. این مشکلات میتواند میزان و سرعت یادگیری آکادمیک آنها را که شامل خواندن، نوشتن و محاسبه کردن است را تحت الشعاع قرار داده و کارایی مناسب را به ظهور نرساند. بازی پیدا کردن تمام پرندگان روی درخت که در بعضی از کتابهای کودکان یافت میشود مثالی از سرعت عمل یا سرعت ادراکی است. کودکی ممکن است ۱۵ پرنده را در یک دقیقه پیدا کند، در حالی که کودک دیگری فقط هشت پرنده را در همان زمان پیدا نماید.
وقتی که دانشآموز جهت نگارش مطلبی وقت زیادی را طلب میکند و ساعتهای طولانی را برای نوشتن همان تکلیف صرف مینماید، میتوان گفت که سرعت عمل او دچار مشکل شده است. این دانشآموزان در هنگام انجام فعالیتهای مختلف ترسیمی، نگارشی، حرکتی و… کند هستند و به زمان و وقت بیشتری نسبت به همسالان خود نیاز دارند. در هنگام انجام فعالیتهای ورزشی بسیار کند بوده و از دیگر همگروههای خود جا میمانند. در هنگام نوشتن کلمات و جملات را به جهت سرعت پایین جا میاندازند.
باید در نظر داشت که برخی از دانشآموزانی که دچار ضعف در حافظه شنیداری هستند هم ممکن است حروف، کلمات و جمله را جا بیندازند و آنچه مهم است، تشخیص افتراقی بین این دو مشکل میباشد. دانشآموزی که دچار ضعف در حافظه شنیداری است، علت جا انداختن حروف، کلمات و جملات در نوشتار او به خاطر نیاوردن شکل صحیح کلمات بوده و در حال پردازش و تصویرسازی ذهنی است و انتقال آن به شکل نوشتاری میباشد. در حالی که دانشآموزی که ضعف در سرعت عمل دارد، شکل صحیح حروف و کلمات را به خاطر دارد لیکن سرعت نوشتن او با سرعت گوینده متن منطبق نبوده و از نوشتن با سرعت تعیین شده باز میماند و اگر به او فرصت داده شود، بدون اشتباه مطالب را نگارش میکند. اشتباهاتی که دانشآموزان در املا با آن مواجه هستند به صورت جا ماندن و عقب افتادن از املاء و خالی گذاشتن مکان کلمه و جمله (برای کلمه و جملهای که ننوشتهاند جای خالی باز میکنند.) میباشد.
سازههای هیجان و شناخت دو بعد اساسی ساختار روانشناسی انسان را تشکیل میدهند. احساسات و هیجانها از دو طریق بر شناخت تأثیر میگذارند:
تجارب هیجانی از عوامل تأثیرگذار بر تغییرپذیری سرعت پردازش اطلاعات هستند زیرا بسیاری از فرآیندهای شناختی نظیر توجه مانند یادگیری، حافظه، قضاوت، تفسیر و سرعت از حالتهای هیجانی تأثیر میپذیرند و اثرگذاری حالتهای مختلف هیجانی بر فعالیتهای شناختی توسط میزان ظرفیت شناختی اختصاص یافته برای انجام یک تکلیف معین مشخص میگردد. بر اساس نظریهی سرعت ذهن، سرعت پردازش اطلاعات یکی از مهمترین پایههای تواناییهای شناختی است که تواناییهای سطح بالای شناختی و عملکرد شناختی را در دنیای واقعی همانند مدرسه، دانشگاه و عملکرد شخصی تحت تاثیر قرار میدهد. سرعت پردازش ممکن است به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از طریق هوش و خلاقیت بر عملکرد شناختی در دنیای واقعی تأثیر بگذارد.
دانشآموزان میبایست انعطافپذیری لازم را داشته باشند تا بتوانند با توجه به درخواست مشخص شده و تکالیف محول شده از سرعت مناسب برخوردار شوند. دانشآموزانی که انعطافپذیری شناختی مربوط به سرعت و زمان را ندارند و دچار ضعف هستند ممکن است برای پاسخ دادن سریع به موضوعات دیداری، شنیداری و حرکتی مشکل داشته باشند. برای مثال، برخی از آنها به زمان بیشتری برای نگاه کردن به لغات چاپی، اعداد، شکلها یا تصاویر و تکرار نام آنها نیاز دارند. برخی از دانشآموزان ممکن است در پاسخ دادن به سوالات شفاهی، انجام کار یا دستورالعمل به زمان بیشتری نیاز داشته باشند و برخی از دانشآموزان برای نوشتن، رونویسی کردن و انجام تکالیف مدرسهای به زمان بیشتری نیاز دارند.
سرعت عمل پایین باعث میشود تا دانشآموزان در تمام زمینههای تحصیلی با مشکلات جدی مواجه گردند و اگر تدابیری جهت رفع این مشکل به عمل نیاید سایر زمینههای زندگی را تحت شعاع قرار میدهد. بدین منظور، برای کمک به این گروه از دانشآموزان فعالیتهای پیشنهادی ذیل و مهارتهای کتاب حاضر توصیه میگردد:
مشخصات کالا | ||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
لطفا نظر خود را در مورد این کالا بیان کنید.
دیدگاهتان را بنویسید